1 . لکه‌دار کردن 2 . لکه‌لکه
[فعل]

to mottle

فعل گذرا و ناگذر

1 لکه‌دار کردن خال‌خالی کردن

[اسم]

mottle

قابل شمارش

2 لکه‌لکه

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان