Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . باید
[فعل]
must
/mʌst/
فعل وجهی
فعل ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
باید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
باید
بایستی
مترادف و متضاد
have to
ought to
should
1.I must admit I'm very tired.
1. باید اعتراف کنم خیلی خستهام.
2.Luggage must not be left unattended.
2. بار و بنه را نباید بدون توجه رها کرد.
3.Meat must be cooked thoroughly.
3. گوشت باید کامل پخته شود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
mussy
mussorgsky
mussolini
mussitation
mussitate
must is a king's word
must-see
mustache
mustache cup
mustached
کلمات نزدیک
mussel
muslin
muslims don't eat pork, ham or bacon.
muslim
muskrat
must-have
must-see
mustache
mustached
mustafa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان