خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آدم نابلد
[اسم]
non-expert
/nˈɑːnˈɛkspɜːrt/
قابل شمارش
1
آدم نابلد
غیرمتخصص
1.the material is hard for the non-expert to grapple with
1. کار کردن با این ماده برای یک فرد نابلد دشوار است
تصاویر
کلمات نزدیک
non-existence
non-event
non-count noun
non-count
non-cooperation
non-fiction
non-flammable
non-government
non-governmental
non-intervention
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان