خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پا در جایی نگذاشتن
[جمله]
not set foot somewhere
/nɑt sɛt fʊt ˈsʌmˌwɛr/
1
پا در جایی نگذاشتن
1.I wouldn't set foot in John's room. I am very angry with him.
1. من پایم را در اتاق "جان" نمی گذارم. من خیلی از دست او عصبانی هستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
not quite
not necessarily
not nearly
not likely
not lay a glove on someone
not to have a red cent
not to know beans about something
not to know jack
not to know someone from adam
not to lift a finger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان