خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بد گویی
[اسم]
obloquy
/ˈɑːbləkwi/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بد گویی
افترا، سرزنش
مترادف و متضاد
disgrace
dishonor
shame
1.His controversial essays have brought him much obloquy.
1. مقالات بحث برانگیز خیلی برای او سرزنش به ارمغان آورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
oblong
oblivious
oblivion
obliteration
obliterated
obnoxious
oboe
oboist
obrien
obscene
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان