خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آزاردهنده
[صفت]
off-putting
/ˈɔːf pʊtɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more off-putting]
[حالت عالی: most off-putting]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آزاردهنده
ناراحتکننده
informal
1.I find his manner very off-putting.
1. به نظر من رفتار او خیلی آزاردهنده است.
2.The noise was extremely off-putting.
2. صدا بیش از حد آزاردهنده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
off-peak
off-limits
off-licence
off-key
off-guard
off-ramp
off-road
off-street
off-tackle
off-the-cuff
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان