خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیرمرد
[اسم]
old boy
/ˌoʊld ˈbɔɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیرمرد
پیری
informal
تصاویر
کلمات نزدیک
old bill
old bat
old age pensioner
old age pension
old age
old boy network
old dear
old english
old english sheepdog
old flame
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان