خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پدر
[عبارت]
old man
/oʊld mən/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پدر
دوست پسر، شوهر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ابوی
disapproving
informal
مترادف و متضاد
boyfriend
father
husband
old lady
1.Is he your old man?
1. او پدرت [دوست پسرت یا شوهرت] است؟
تصاویر
کلمات نزدیک
old maid
old lady
old hand at something
old hand
old habits die hard.
old master
old people’s home
old persian
old school
old school tie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان