خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرد کهنهکار
[اسم]
old-timer
/ˈoʊldtˈaɪmɚ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرد کهنهکار
فرد کارکشته
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کهنهکار
تصاویر
کلمات نزدیک
old-time
old-style
old-fashioned
old-age pensioner
old-age pension
old-world
olden
oldie
oleander
olfactory
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان