خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرحال و سرزنده
2 . تیزبین
[عبارت]
on the ball
/ɑn ðə bɔl/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرحال و سرزنده
فرز و چابک
1.She's over ninety, but she's still on the ball.
1. او بالای نود سال سن دارد، اما هنوز سرحال و سرزنده است.
2
تیزبین
زیرک، باهوش
1.The new publicity manager is really on the ball.
1. مدیر تبلیغاتی جدید واقعاً تیزبین است.
تصاویر
کلمات نزدیک
on the alert
on the air
on tenterhooks
on telephone
be on strike
on the basis of
on the blink
on the block
on the brink of war
on the cards
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان