خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دور از دیدرس
[عبارت]
out of sight
/aʊt ʌv saɪt/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دور از دیدرس
دور از مقابل چشم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ناپدید
1.Leave any valuables in your car out of sight.
1. تمام اشیای ارزشمند خود را در ماشین دور از دیدرس قرار دهید.
2.She never lets her daughter out of her sight.
2. او هیچوقت دخترش را از مقابل چشمش دور نمیکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
out of shape
out of season
out of reach
out of proportion
out of print
out of sight out of mind.
out of the blue
out of the frying pan, into the fire
out of the ordinary
out of the question
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان