Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . بیکار
[صفت]
out of work
/aʊt ʌv wɜrk/
غیرقابل مقایسه
1
بیکار
بدون شغل
1.I'm out of work.
1. من بیکار هستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
out of tune
out of touch
out of the way
out of the red
out of the question
out of your depth
out of your mind
out to lunch
out tray
out-of-town
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان