خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پد تای (نوعی نودل سرخشده)
[اسم]
pad thai
/ˌpæd ˈtaɪ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پد تای (نوعی نودل سرخشده)
1.For dinner, I ordered the chicken pad thai.
1. برای شام، پد تای مرغ سفارش دادم.
تصاویر
کلمات نزدیک
minestrone
lobster thermidor
laksa
kimchi
school-leaving age
pot pie
poutine
quesadilla
tortellini
highs and lows
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان