1 . چتر نجات 2 . با چتر نجات پریدن (از هواپیما) 3 . با چتر پایین انداختن (از هواپیما)
[اسم]

parachute

/ˈpær.əˌʃuːt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چتر نجات

معادل ها در دیکشنری فارسی: پاراشوت چتر چتر نجات
  • 1.He used a parachute to jump from the plane.
    1. او برای پریدن از هواپیما از چتر نجات استفاده کرد.
[فعل]

to parachute

/ˈpær.əˌʃuːt/
فعل ناگذر
[گذشته: parachuted] [گذشته: parachuted] [گذشته کامل: parachuted]

2 با چتر نجات پریدن (از هواپیما)

  • 1.The pilot was able to parachute.
    1. خلبان توانست با چتر نجات بپرد.

3 با چتر پایین انداختن (از هواپیما)

  • 1.Supplies were parachuted into the region.
    1. وسایل و تدارکات با چتر به آن منطقه انداخته شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان