خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پدیده
[اسم]
phenomenon
/fəˈnɑməˌnɑn/
قابل شمارش
[جمع: phenomena]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پدیده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پدیده
مترادف و متضاد
unusual occurrence
1.Gravity is a natural phenomenon.
1. (نیروی) جاذبه یک پدیده طبیعی است.
2.This trend is certainly not a new phenomenon.
2. این روش قطعا پدیده جدیدی نیست.
تصاویر
کلمات نزدیک
phenomenology
phenomenally
phenomenal success
phenomenal
phenomena
phenotype
phew
phial
phil
philadelphia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان