خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیدا کردن
2 . انتخاب کردن
3 . موسیقی نواختن (بدون نگاه کردن به صفحه نت)
[فعل]
to pick out
/pɪk aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: picked out]
[گذشته: picked out]
[گذشته کامل: picked out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پیدا کردن
شناسایی کردن
1.Can you pick out my father in this photo?
1. آیا میتوانی پدرم را در این عکس پیدا کنی؟
2
انتخاب کردن
گزینش کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
گلچین کردن
مترادف و متضاد
select
1.She was picked out from several applicants for the job.
1. او از بین چندین متقاضی برای کار انتخاب شد.
3
موسیقی نواختن (بدون نگاه کردن به صفحه نت)
1.He picked out the tune on the piano with one finger.
1. او با یک انگشت شروع به نواختن آهنگ با پیانو کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
pick one's brains
pick on
pick and choose
pick
piccy
pick someone's brain
pick someone's pocket
pick up
pick up the phone.
pick up the receiver and drop the coin into the slot.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان