خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اقتصاد بابرنامه
[اسم]
planned economy
/plˈænd ɪkˈɑːnəmi/
قابل شمارش
1
اقتصاد بابرنامه
اقتصاد کنترل شده، اقتصاد دستوری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اقتصاد بابرنامه
مترادف و متضاد
command economy
تصاویر
کلمات نزدیک
opioid
divulger
honorary degree
take pride in
seductress
southern ocean
arctic ocean
coronary artery
jenny ass
teeter-totter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان