خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نیروگاه
[اسم]
power station
/ˈpaʊər steɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نیروگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نیروگاه برق
نیروگاه
مترادف و متضاد
power plant
1.a coal-fired power station
1. نیروگاه با سوخت ذغال سنگ
2.a nuclear power station
2. نیروگاه هستهای
تصاویر
کلمات نزدیک
power shower
power saw
power point
power plant
power outage
power steering
power struggle
power tool
power user
power walking
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان