خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نیرومندانه
[قید]
powerfully
/ˈpɑʊ.ər.fə.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نیرومندانه
قویا
1.I powerfully disagreed.
1. من قویا مخالفت کردم.
2.they powerfully lifted that car.
2. آنها نیرومندانه آن اتومبیل را بلند کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
powerful effect
powerful
powerboat
power-sharing
power-hungry
powerhouse
powerless
powerlessness
pp
pr
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان