1 . بزک دوزک کردن
[فعل]

to primp

/prɪmp/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: primped] [گذشته: primped] [گذشته کامل: primped]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بزک دوزک کردن به خود رسیدن (به منظور جلب توجه)

disapproving
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان