خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دو دو تا چهار تا کردن
[عبارت]
put two and two together
/pˌʊt tˈuː ænd tˈuː təɡˈɛðɚ/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دو دو تا چهار تا کردن
شواهد را کنار هم چیدن و به نتیجه رسیدن
1."How did you know they were having an affair?" "I'd seen them out together a couple of times, so I just put two and two together."
1. «از کجا فهمیدی آنها با هم رابطه داشتند؟» «چند باری با هم دیدمشان و دو دو تا چهار تا کردم.»
تصاویر
کلمات نزدیک
tagliatelle
sarnie
rigatoni
pap
pseudo-intellectual
put-up job
r and r
radio station
red-haired
daikon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان