خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ظاهرسازی
[اسم]
put-up job
/ˈpʊt ʌp dʒɑːb/
غیرقابل شمارش
1
ظاهرسازی
informal
1.His disappearance could simply be a put-up job.
1. ناپدیدشدن او میتواند فقط یک طاهرسازی باشد.
2.The hotel looked like a good investment, but it turned out that the whole thing was a put-up job.
2. هتل بهنظر سرمایهگذاری خوبی میآمد، اما معلوم شد که همه آن چیزها فقط ظاهرسازی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
put two and two together
tagliatelle
sarnie
rigatoni
pap
r and r
radio station
red-haired
daikon
green onion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان