Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . سرخ شدن (از خجالت)
[عبارت]
red in the face
/rɛd ɪn ðə feɪs/
1
سرخ شدن (از خجالت)
مترادف و متضاد
embarrassed
1.After the teacher found Ted cheating, he became red in the face.
1. بعد از اینکه معلم "تد" را موقع تقلب کردن دید، چهره "تد" از خجالت سرخ شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
red hot
red herring
red dwarf
red deer
red cross
red ink
red light
red meat
red pepper
red sea
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان