خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (کسی را با ترفندی) به کاری مجبور کردن
[فعل]
to rope in
/roʊp ɪn/
فعل گذرا
[گذشته: roped in]
[گذشته: roped in]
[گذشته کامل: roped in]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(کسی را با ترفندی) به کاری مجبور کردن
(کسی را با ترفندی) مجاب کردن
informal
to be roped in to do something
به انجام کاری مجبور شدن
Everyone was roped in to help with the show.
همه مجبور شدند در (تدارکات) نمایش کمک کنند.
to be roped into doing something
به انجام کاری مجاب شدن
Ben was roped into making coffee for the whole team.
"بن" مجاب شد که برای کل گروه قهوه درست کند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
rope down
rope
root out
root for
root
roquefort
roquette
rosaceous
rose
rose-cheeked
کلمات نزدیک
root out
root for
rise above
revolve around
read up on
run by
scribble down
see about
see around
see out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان