1 . (کسی را با ترفندی) به کاری مجبور کردن
[فعل]

to rope in

/roʊp ɪn/
فعل گذرا
[گذشته: roped in] [گذشته: roped in] [گذشته کامل: roped in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (کسی را با ترفندی) به کاری مجبور کردن (کسی را با ترفندی) مجاب کردن

informal
to be roped in to do something
به انجام کاری مجبور شدن
  • Everyone was roped in to help with the show.
    همه مجبور شدند در (تدارکات) نمایش کمک کنند.
to be roped into doing something
به انجام کاری مجاب شدن
  • Ben was roped into making coffee for the whole team.
    "بن" مجاب شد که برای کل گروه قهوه درست کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان