خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ساحل شنی
[اسم]
sandbank
/ˈsændbæŋk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ساحل شنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کرانماسه
1.Our boat got caught on a sandbank as we returned home.
1. قایق ما هنگام برگشتن به خانه در ساحل شنی گیر کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
sandbag
sandalwood
sandal
sand wedge
sand martin
sandbar
sandbox
sander
sanders
sandgrouse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان