1 . رسیدگی کردن
[فعل]

to see about

/siː əˈbaʊt/
فعل گذرا
[گذشته: saw about] [گذشته: saw about] [گذشته کامل: seen about]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رسیدگی کردن ترتیب چیزی را دادن

مترادف و متضاد deal with
to see about something
ترتیب چیزی را دادن
  • It's getting late - I must see about lunch.
    دارد دیر می‌شود؛ باید ترتیب ناهار را بدهم [ناهار درست کنم].
to see about doing something
به انجام کاری رسیدگی کردن
  • I'll have to see about getting that roof repaired.
    باید رسیدگی کنم آن سقف تعمیر شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان