خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رسیدگی کردن
[فعل]
to see to
/si tu/
فعل گذرا
[گذشته: saw to]
[گذشته: saw to]
[گذشته کامل: seen to]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
رسیدگی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رسیدگی کردن
to see to something
به چیزی رسیدگی کردن
1. "These letters need posting." "I'll see to them later."
1. «این نامهها باید پست شوند.» «من بعداً به آنها رسیدگی میکنم.»
2. I can see to the children if you want to go out.
2. اگر می خواهی بیرون بروی، من میتوانم به بچهها رسیدگی کنم.
3. Mrs Chapman asked for some help with the orders - could you see to it?
3. خانم "چپمن" برای سفارشها کمک خواست؛ میتوانی رسیدگی کنی؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
rule the roost
in the ascendant
as a result
climate crisis
text messaging
backslash
bullet point
brass rubbing
cave painting
glassblowing
کلمات نزدیک
see through
see the whites of their eyes
see the color of someone's money
see red
see off
see ya later alligator
see you
see you later
see you soon
see you tomorrow
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان