خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وقت تلف کردن
[عبارت]
sit on one's ass
/sˈɪt ˌɑːn wˈʌnz ˈæs/
1
وقت تلف کردن
نشستن و کاری انجام دادن
culturally sensitive
informal
1.You can't just sit on your ass all summer. Get a job!
1. نمیتوانی که تمام تابستان را فقط وقت تلف کنی. یک کار بگیر!
تصاویر
کلمات نزدیک
save ass
set apart
see out
see around
see about
stupidass
the ass end of creation
whip ass
wiseass
ass in a lion's skin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان