خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تجهیزات اسکی
[اسم]
ski equipment
/skˈiː ɪkwˈɪpmənt/
قابل شمارش
1
تجهیزات اسکی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تجهیزات اسکی
تصاویر
کلمات نزدیک
ski boot
scrap dealer
it's late.
it's early.
he's tired.
arms industry
change careers
par value
employment certificate
job creation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان