خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناشی از چیزی بودن
[فعل]
to stem from
/stɛm frʌm/
فعل گذرا
[گذشته: stemmed from]
[گذشته: stemmed from]
[گذشته کامل: stemmed from]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ناشی از چیزی بودن
حاصل از چیزی بودن، از چیزی نشأت گرفتن
1.His headaches stemmed from vision problems.
1. سردردهای او ناشی از مشکلات بینایی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
rafting
parkour
flower arranging
amount to
hey
pickpocketing
self-motivated
bluetooth
usb
passcode
کلمات نزدیک
stem cell
stem
stellar
stella
steering wheel
stem from the fact that
stem ginger
stench
stencil
stenographer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان