خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در کار کسی دخالت کردن
[عبارت]
stick one's nose in something
/stɪk wʌnz noʊz ɪn ˈsʌmθɪŋ/
1
در کار کسی دخالت کردن
فضولی کردن
informal
1.He’s always sticking his nose into other people’s business.
1. او همیشه در کار دیگران دخالت میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
stick one's neck out
stick insect
stick in mind
stick by
stick at
stick out
stick shift
stick this sticker on your suitcase.
stick to
stick to a budget
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان