خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کلید (روشن و خاموش)
2 . سوزن ریل (راهآهن)
3 . تغییر دادن
[اسم]
switch
/swɪʧ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کلید (روشن و خاموش)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سوییچ
کلید
مترادف و متضاد
button
a light switch
کلید لامپ
2
سوزن ریل (راهآهن)
دستگاه تعویض ریل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سوزن
مترادف و متضاد
points
[فعل]
to switch
/swɪʧ/
فعل ناگذر
[گذشته: switched]
[گذشته: switched]
[گذشته کامل: switched]
صرف فعل
3
تغییر دادن
عوض کردن
مترادف و متضاد
change
exchange
shift
1.He's just switched jobs.
1. او به تازگی شغل عوض کرده است.
2.She started studying English at college, but switched to Business Studies in her second year.
2. او در کالج شروع به خواندن انگلیسی کرد، اما در سال دوم به مدیریت کسب و کار تغییر (رشته) داد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
swiss roll
swiss cheese
swiss chard
swiss
swirl
switch off
switch on
switzerland
swivel
swivel chair
کلمات نزدیک
swiss franc
swiss
swish
swirl
swipe card
switch off
switch on
switch over to
switch-hitter
switchback
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان