خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . داغون شدن
[جمله]
take it on the chin
/teɪk ɪt ɑn ðə ʧɪn/
1
داغون شدن
سختی کشیدن، رنج بردن
1.The bad news was a real shock, and John took it on the chin.
1. خبر بد شوک بزرگی بود و "جان" خیلی داغون شد.
توضیح درباره اصطلاح take it on the chin
این اصطلاح از ورزش بوکس گرفته شده است که یکی از بدترین ضربه ها "ضربه خوردن به چانه" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
take it from me
take it for granted
take it easy
take issue
take into account
take leave of one's senses
take lessons
take measures
take notes
take notice of
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان