خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آخر چیزی (بودن)
[عبارت]
take the biscuit
/tˈeɪk ðə bˈɪskɪt/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آخر چیزی (بودن)
احمقانهترین، بدترین، عجیبترین و... چیزی بودن که اتفاق افتادن
مترادف و متضاد
take the cake
1.You've done some stupid things before, but this really takes the biscuit!
1. قبلاً هم کارهای احمقانهای کرده بودی، اما این دیگر آخرش است!
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
set teeth on edge
serve right
to the core
sweat like a pig
up the river
shades of gray
shake a leg
shake in boots
with tongue in cheek
shake like a leaf
کلمات نزدیک
as daft as a brush
get the wrong end of the stick
seen better days
make a fuss
make a face
on the make
make heavy weather
part and parcel
rant and rave
rack and ruin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان