خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وضعیت برعکس شده است
[جمله]
the shoe is on the other foot
/ðə ʃu ɪz ɑn ði ˈʌðər fʊt/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
وضعیت برعکس شده است
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
1.He always criticized me for being late, but now the shoe is on the other foot. He is the one who is late today.
1. او همیشه از من به خاطر دیر آمدن ایراد می گرفت اما الان وضعیت برعکس شده است. الان این او است که دیر آمده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
the section i never miss is the want ads.
the saltshaker is behind the breadbasket.
the root of the problem
the roof-rack is a little loose.
the roof of the car is dented.
the shot-put
the side mirror is broken.
the silly season
the sky is cloudy or partly cloudy.
the sleeves are a little too long.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان