1 . هم‌رأی
[صفت]

unanimous

/juˈnænəməs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unanimous] [حالت عالی: most unanimous]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هم‌رأی متفق‌القول، یکپارچه

معادل ها در دیکشنری فارسی: متفق‌القول
مترادف و متضاد consistent uniform united at odds divided
  • 1.The Senate, by a unanimous vote, decided to decrease taxes.
    1. مجلس با رأی یکپارچه تصمیم به کاهش مالیات‌ها گرفت.
  • 2.There has never been an election in our union that was won by a unanimous vote.
    2. هیچوقت در انجمن ما انتخاباتی برگزار نشده که همه اعضا هم‌رأی باشند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان