خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کم حساب کردن
[فعل]
to undercharge
/ˈʌndərʧɑrʤ/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: undercharged]
[گذشته: undercharged]
[گذشته کامل: undercharged]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کم حساب کردن
(از کسی) کم پول گرفتن
1.the cashier undercharged me.
1. آن صندوقدار با من کم حساب کرد [آن صندوقدار از من کم پول گرفت].
تصاویر
کلمات نزدیک
undercarriage
underbelly
underarm
underage
under way
underclass
underclothes
undercooked
undercover
undercurrent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان