خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیحاصل
[صفت]
unproductive
/ˌʌnprəˈdʌktɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unproductive]
[حالت عالی: most unproductive]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیحاصل
بیثمر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بدون نتیجه
1.The meeting was totally unproductive.
1. جلسه کاملا بیثمر بود.
2.unproductive land
2. یک زمین بیحاصل
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
unprepared
unpredictably
unpredictable
unpopularity
unpopular
unquestionable
unravel
unreal
unrealistic
unreasonable
کلمات نزدیک
unprintable
unprincipled
unpretentious
unprepared
unprejudiced
unprofessional
unprofitable
unpronounced
unprotected
unprotected sex
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان