خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبفشان (ابزار آزمایشگاهی)
[اسم]
wash bottle
/wˈɑːʃ bˈɑːɾəl/
قابل شمارش
1
آبفشان (ابزار آزمایشگاهی)
بطری ابزارشوی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبفشان
تصاویر
کلمات نزدیک
leaching
watering place
dental abscess
coral reef
unintended pregnancy
niagara falls
plating
hydrosphere
hydrophobicity
hydrophobe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان