خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آببان
[اسم]
water bailiff
/wˈɔːɾɚ bˈeɪlɪf/
قابل شمارش
1
آببان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آببان
تصاویر
کلمات نزدیک
light blue
unrinsed
lime juice
pustule
juicing
watering
spray irrigation
drip irrigation
amphibious warfare
appendectomy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان