خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبدهی
[اسم]
watering
/wˈɔːɾɚɹɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آبدهی
آبیاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبیاری
آبدهی
تصاویر
کلمات نزدیک
water bailiff
light blue
unrinsed
lime juice
pustule
spray irrigation
drip irrigation
amphibious warfare
appendectomy
cultural attaché
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان