خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قاطعانه شکست دادن
2 . کتک زدن
[عبارت]
whip one's ass
/wˈɪp wˈʌnz ˈæs/
1
قاطعانه شکست دادن
culturally sensitive
informal
1.We weren't prepared for that game, and the other team whipped our asses.
1. ما برای آن بازی آماده نبودیم و تیم دیگر قاطعانه ما را شکست داد.
2
کتک زدن
زدن
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
beat up
kick ass
1.I'll whip your ass if I ever see you talking to my girlfriend again.
1. میزنمت اگر دوباره ببینم که داری با دوست دخترم حرف میزنی.
تصاویر
کلمات نزدیک
the ass end of creation
stupidass
sit on ass
save ass
set apart
wiseass
ass in a lion's skin
ass-chewing
ass-kissing
bite in the ass
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان