خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دروغ مصلحتی
[اسم]
white lie
/waɪt laɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دروغ مصلحتی
دروغ سفید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دروغ مصلحتی
informal
1.I told my boss a white lie and said that I was sick yesterday when actually I wasn't.
1. من به رئیسم دروغ مصلحتی گفتم که دیروز مریض بودم در حالی که مریض نبودم.
توضیحاتی در رابطه با white lie
white lie یا دروغ مصلحتی، به دروغ کوچکی گفته میشود که برای جریحهدار نکردن احساسات یک فرد یا خلاص شدن از شرایط سخت، گفته میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
white lead
white house
white goods
white gold
white flour
white meat
white noise
white pages
white paper
white pepper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان