1 . دروغ مصلحتی
[اسم]

white lie

/waɪt laɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دروغ مصلحتی دروغ سفید

معادل ها در دیکشنری فارسی: دروغ مصلحتی
informal
  • 1.I told my boss a white lie and said that I was sick yesterday when actually I wasn't.
    1. من به رئیسم دروغ مصلحتی گفتم که دیروز مریض بودم در حالی که مریض نبودم.
توضیحاتی در رابطه با white lie
white lie یا دروغ مصلحتی، به دروغ کوچکی گفته می‌شود که برای جریحه‌دار نکردن احساسات یک فرد یا خلاص شدن از شرایط سخت، گفته می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان