1 . بیکار و بیعار
[عبارت]

as busy as a hibernating bear

/æz ˈbɪzi æz ə ˈhaɪbərˌneɪtɪŋ bɛr/

1 بیکار و بیعار

مترادف و متضاد busy
  • 1.He lounged on the sofa all day, busy as a hibernating bear.
    1. او تمام روز بیکار و بیعار روی مبل راحتی لم داد.
توضیح درباره اصطلاح busy as a hibernating bear
ترجمه تحت اللفظی این عبارت "مثل خرس در خواب زمستانی پرمشغله" است. خرسی که در خواب باشد مشغله ای ندارد. این عبارت اصطلاحا و کنایه ای معنای "بیکار بودن" می دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان