1 . خارجی
[صفت]

extraneous

/ɪkˈstreɪniəs/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خارجی بیرونی، فرعی، غیر اصلی، اضافی

مترادف و متضاد foreign irrelevant
  • 1.Coughs and extraneous noises can be edited out.
    1. صدای سرفه و صداهای خارجی می تواند در ادیت بیرون آورده شوند.
  • 2.We do not want any extraneous information on the page.
    2. ما در این صفحه هیچ اطلاعات فرعی نمی خواهیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان