1 . ماه کامل
[اسم]

full moon

/fʊl mun/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ماه کامل

معادل ها در دیکشنری فارسی: بدر ماه شب چهارده
  • 1.it was several days after full moon.
    1. چندین روز پس از ماه کامل بود.
  • 2.the sky was clear and a full moon shone.
    2. آسمان صاف بود و ماه کامل می‌تابید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان