1 . هاکی روی یخ
[اسم]

ice hockey

/ˈɑɪsˌhɑk.i/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هاکی روی یخ

معادل ها در دیکشنری فارسی: هاکی روی یخ
  • 1.He loves ice hockey.
    1. او عاشق هاکی روی یخ است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان