1 . تحت کنترل
[عبارت]

in control

/ɪn kənˈtroʊl/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تحت کنترل مسلط، تحت تسلط

معادل ها در دیکشنری فارسی: مسلط
  • 1.There has been some violence after the match, but the police are now in control of the situation.
    1. بعد از مسابقه خشونت و درگیری پیش آمد، اما پلیس اکنون ماجرا را تحت کنترل دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان