1 . هزارتو
[اسم]

maze

/meɪz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هزارتو راه پر پیچ‌وخم

معادل ها در دیکشنری فارسی: هزارتو ماز
  • 1.I love designing mazes.
    1. عاشق طراحی کردن هزارتو هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان