خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اهل مکزیک
2 . مکزیکی
[اسم]
Mexican
/mɛksɪkən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اهل مکزیک
مکزیکی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مکزیکی
1.He is a Mexican.
1. او مکزیکی است.
[صفت]
Mexican
/mɛksɪkən/
غیرقابل مقایسه
2
مکزیکی
[وابسته به مکزیک و مردم آن]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مکزیکی
Mexican culture
فرهنگ مکزیکی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
metropolis
metro
meticulously
meticulous
meter
mexican bean beetle
mexican flameleaf
mexican husk tomato
mexican standoff
mexico
کلمات نزدیک
mews
mew
mettlesome
mettle
metropolitan
mexican wave
mexico
meyer
mezzanine
mezzo-soprano
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان